اعتیاد به سلامت جسم و جانمان آسیب میرساند، و عمیقا بر آنهایی که دوستمان دارند تاثیر میگذارد. ولی افرادی که درگیر اعتیاد هستند، به نور امیدی از میان تاثیرات آسودگی و تمرکز یوگا دست مییابند.
نویسنده: استاسی استاکین
یک نمایشنامه نویس ۳۲ ساله اهل لس آنجلس میگوید: “همیشه میگفتم زمان مورد علاقه من برای کشیدن سیگار، بعد از تمرینات یوگاست.” او از سن ۱۵ سالگی شروع به کشیدن سیگار کرده بود و گهگاهی هاتا یوگا تمرین میکرد و عادات روزانهاش را ادامه میداد تا هنگامی که زمان خود را صرف انجام یوگای کوندالینی در استودیوی یوگای گلدن بریج در لس آنجلس کرد. در آنجا “گرموخ کور خالسا” در محدوده جسمی و ذهنی هنرجویانش با دم پرتوان آتشین خود، و گرایش به سوی یاد دادن هر آسانا در طول حداکثر ۱۱ دقیقه تلاش میکرد.
لوین می گوید: وقتی میدیدم ذهن و بدنم در حال قویتر شدن هستند، از کشیدن سیگار خسته شدم و دیگر هیچ حسی به آن نداشتم. متوجه شدم که اگر میتوانم درد بدنم را تحمل کنم، پس حتما میتوانم با درد نکشیدن سیگار کنار بیایم.”
لوین از یوگا به عنوان ابزاری برای خلاص شدن از شر اعتیاد استفاده کرد. متخصصان اعتیاد نیز در اعمال فردی، برنامههای توانبخشی، و روشهای بازیابی ۱۲مرحلهای، به تایید اینکه روش ذهن – جسم – روح یوگا، یک روش کمک درمانی برای درمان اعتیاد به مواد مخدر، نوشیدنیهای الکلی، و استفادهی نادرست از خوراکیها، هم چنین رفتارهای اعتیادآور مانند قمار و یا خرید کردن بیش از حد میباشد، پرداختند. دکتر ماری مارگارت فردریک، روان درمان نیویورکی توضیح میدهد که: ” یوگا مشکلات بیولوژی و روانی مربوط به اعتیاد را درمان می کند. معتادان اساسا از درون غیرقابل کنترل میباشند. عزم و ارادهی یوگا به افراد کمک میکند تا کنترل جسم و جان خود را بازیابند.”
بر طبق آمار سازمان بهداشت و خدمات انسانی آمریکا در سال ۲۰۰۰، ۱۲میلیون آمریکایی (یا ۶٫۳ درصد جمعیت بالای ۱۲ سال) از داروهای غیرمجاز استفاده میکردند. بررسیهای مشابه حاکی از آن است که بیش از نیمی از شهروندان آمریکایی بالای ۱۲ سال اظهار داشتهاند که از مصرف کنندگان نوشیدنیهای الکلی هستند، و بیش از ۵ درصد از این جمعیت، مشروب خور افراطی میباشند. بر اساس برآوردها، ۶۵٫۵ میلیون شهروند آمریکایی بالای ۱۲ سال نیز از انواع محصولات تنباکو استفاده میکنند. بی شک همهی این افراد معتاد نیستند، اما هزینههای مالی و عاطفی استفاده کنندگان از مواد مخدر و دارو بسیار سنگین است. مطالعاتی که بر سو استفاده از داروها و الکل، و اعتیاد به الکل در انستیتوی ملی انجام گرفته است، حاکی از آن است که مجموع هزینههای مربوط به درمان، پیشگیری، مراقبتهای بهداشتی، درآمدهای به هدر رفته، جرم و جنایات، و رفاه اجتماعی در سال ۱۹۹۲، حدود ۲۴۵٫۷ بیلیون دلار بوده است، و وابستگی طولانی مدت به مواد مخدر و الکل برای افراد معتاد عوارض جسمی نیز در پی دارد. عادت به نوشیدن غیر افراطی نیز از نظر روان شناختی چالش برانگیز است. کور خالسا می گوید: ” یوگا برای افرادی که سخت در دام اعتیاد گرفتار هستند، بسیار مشکل است. ذهن معتاد از هم پاشیده و پراکنده است. او احساسات سرکوب شدهی زیادی دارد که مواد مخدر آنها را آرام می کند. برای اینکه هشیار بماند، مجبور است ۱۰ بار به سختی کار کند.” او از یک تجربه ی شخصی سخن می گوید که ۸ سال از اوایل جوانی خود را در اعتیاد به داروهای غیر مجاز به سر برد.
تسکین فشار
مسلما استفاده از یوگا در مراکز درمان اعتیاد، جزء روند کلی درمان نمی باشد. پیتر استین، مشاور دارویی معتادان سامرویل در انستیتوی کارلس شمالی ایالت ماساچوست که نیز معلم یوگای شناخته شدهای است، گفت: “یوگا در بین متخصصان اعتیاد مقوله مطلوبی نیست.” فقط تعداد انگشت شماری مطالعات روی این موضوع انجام شده است. بنابراین مدارک زیادی برای از بین بردن شک و تردیدها وجود ندارد.اما استین در سال ۱۹۹۷ مطالعاتی را به مجلهی درمانهای ثانویهای که یوگا را برای درمان اعتیاد سودمند میدانند اهدا کرد. با توجه به آزمایشات بالینی تصادفی که با استفاده از حرکات یوگا در یک کلینیک متدون در بوستون انجام گرفت، مطالعات حاکی از آن بود که در گروهی که در آن از یوگا استفاده شد، روند درمان به اندازهی روش قدیمی روان پویا شناسی رو به رشد بود.
این یکی از دلایلی است که استین گرایش به سمت یوگا دارد. وقتی در کلاسهای یوگای کارلس شمالی حاضر میشود، بیمارانش را طوری راهنمایی می کند که توجهشان را به درون معطوف کرده که احساسات جسمی خود را دریابند و از نفسهای خود آگاه شوند. این روش میتواند تاثیرات بسزایی در آرام کردن فرد داشته باشد. زیرا هر احساس یا هر نفس فقط یک تجربه ی آنی است که بدون بصیرت قابل دسترسی میباشد. بیمارانی که بهطور منظم در کلاسهای یوگا شرکت میکنند، اظهار دارند که در این نوع از درمان، حس شناخته شدهی بهتری دارند.
استین می گوید: “در واریز پوز، عکسالعملهای ثابت، و بحثهای معمولی کاملا غیرمربوط هستند. به جای آن، بیماران تشویق به در لحظه بودن، و حس کردن چیزهایی فرای تجربه ی معمولی خود می شوند.”
از آنجایی که یوگا کمک به بهبود اعتیاد میکند، به بازتاب رویههای بیشتر درمان بیماریهای دیگر بهطور کامل و همبسته میانجامد. برای مثال، در بیمارستان روانی “سریا توکسون” در آریزونا، یوگا یکی از مکملهای درمانی می باشد که شامل طب سوزنی، روان درمانی کمک اسبی (استفاده از اسب برای انعکاس پاسخهای احساسی)، کاهش دوباره حساسیت حرکات چشمی (استفاده از محرکهای بینایی و شنوایی برای مقابله با مشکلات حافظه)، و رقص یا جنب و جوش میباشد. تمام این گزینهها به بیمار شانسی برای تشکیل برنامهای بر طبق نظر خود داده، و تصور اینکه جسم همانند ذهن، ضربههای احساسی را به خود گرفته و نشان میدهد را بررسی می کند.
سیرا توکسون، سخنگوی کیت آرنولد، می گوید: “خواستهی ما یافتن راههای متفاوت برای گشودن ناگفته های درون است. یوگا راهی برای بازسازی کامل درون می باشد.”
بی شک” برنامه ۱۲ گام ” هستهی بسیاری از موارد درمان اعتیاد می باشد. “آرونی نان فیوچرسکی” (Aruni Nan Futursky) سرپرست آسایشگاه در مرکز یوگا درمانی کریپالو (Kripalu) برنامهای را به اسم “یوگا درمانی و ۱۲مرحله نیایش” کار می کند، زیرا بر این عقیده است که یوگا و “برنامه ۱۲ گام ” مکمل یکدیگرند. وی اظهار دارد که در گام دوم از برنامه ۱۲ گام ما به این نکته پی می بریم که قدرتی بیشتر از قدرت خود وجود دارد، و گام یازدهمین شامل مدیتیشن و مراقبه می باشد. وی همچنین میگوید: “من اعتیاد را اساسی ترین گسستگی بدن میدانم. فلسفهی یوگا همانطور که رهایی از جوش و خروشهای بدن را میآموزد، درمورد اعتیاد نیزراهکارهایی ارائه می دهد.”
فیوچرسکی با شناختی اصیل سخن می گوید. وی پانزده سال پیش به عنوان کارمند در نیوارک نیوجرسی مشغول به کار بود. از حیث ظاهر فرد بسیار خوبی به نظر می رسید، اما در باطن وابستگیهای بیمارگونهای داشت و برای رهایی از احساساتش بیرویه از خوردنیها، مواد مخدر و الکل استفاده میکرد. او به خاطر میآورد: “من در درون خود هیچ دنیایی نداشتم. در واقع هیچ همبستگی و ارتباطی نداشتم. قربانی بزرگی بودم که مسوولیت خود و کارهایش را بر عهده نمیگیرد.” یک شب پس از اینکه از حال رفت، هشیاریاش را لحظاتی فقط برای اینکه بفهمد سرش در حال برخورد به زمین است به دست آورد. “نمیدانم چقدر در این حالت بودم. در آن لحظه فهمیدم که خیلی خسته و بیمار، و خسته از بیمار بودن هستم. شماره تلفن کمکهای اولیه AA “سازمان الکلیهای گمنام” (سازمانی برای کمک به افراد الکلی بدون افشای نام آنها) را گرفتم و فهمیدم که هفت دقیقه دیگر جلسهای در دو خیابان آنطرف تر شروع می شود.”
دخالت خداوند یا خودیابی؟ انگیزه اش هرچه بود باعث شد که فیوچرسکی آن روز عصر به دنبال چیزی باشد که او را در بدست آوردن هشیاری و یافتن ارتباط جسم خود با روح و روانش یاری کند.
وی اعتراف میکند: “فکر نمی کردم بتوانم از روی زیرانداز یوگا به هشیاری دست یابم.” بسیاری از کارشناسان اعتیاد معتقدند که یوگا فقط باید مکمل روند درمان باشد. اما یوگا قطعا روش بسیار خوبی برای آشکار کردن تناقضات رفتاری بدن، و عمیق کردن جنبههای روانی بازیابی می باشد. با این وجود یوگا چیست؟ نیایش در حین تحرک.
در حالی که برنامههای ۱۲ گام روش غالبی برای درمان اعتیاد است، دکتر “ج.آلن مارلات” (G.AlanMarlatt) سرپرست مرکز تحقیقات رفتاری اعتیاد دانشگاه واشنگتن در سیتل (Seattle) معتقد است که این برنامهها برای همه ی افراد کارساز نیست.
او خاطر نشان می کند که در پژوهشی که در سال ۱۹۹۶ توسط موسسه ملی سوء مصرف الکل و اعتیاد به الکل (NIAAA) انجام شد، براورد شده است که فقط ۲۰ درصد از کسانی که به مدت یک سال تحت درمان بودند همچنان از نوشیدن الکل امتناع میورزند. وی توضیح می دهد: “نیمی از مردم هیچ گاه پس از اولین جلسه ملاقات، دوباره بازنمی گردند. افراد زیادی برای ترک کردن مراجعه می کنند اما روش نسبی با اساس مسیحیت برای برخی افراد گیرایی ندارد.”
به همین دلیل کمک هزینه ای از جانب NIAAA به منظور انجام پژوهشی با نام “تاثیرات مدیتیشن بر استفاده از الکل و بازگشت” به” مارلات “و همکارانش اهدا شد. در سال ۱۹۹۷ ساختمان توانبخشی شمال (NRF) که متخلفان جنایات سطح پایین غیرخشن مانند DUI، حمل کنندگان مواد مخدر، و جیب برها را پناه میدهد، یک دوره ی ۱۰ روزه مدیتیشن با مربیگری س.ن.گنکا (S.N.Goenka) را آغاز کرد. این برنامه آموزشی قبلا در یکی از بزرگترین زندانهای هندوستان با موفقیت انجام شد و پس از اینکه NRF این برنامه داوطلبانه را آغاز کرد، نتایج حاکی از آن بود که از میان افرادی که این دورهها را به اتمام رسانیدند، میزان بازگشت به یک سوم کاهش یافت.
مارلات گفت: “زندانی ها می گفتند که از خاطرات دردناک و ترسهایی که در طول آن ۱۰ روز به میان می آمدند شگفت زده بودند، اما متوجه شدند که می توانند با آنها کنار بیایند. حتی یاد گرفتند که چگونه با تلقی کردن آنها به عنوان فکر و اندیشه کنار بیایند، و بدانند که مجبور نیستند بر حسب تفکرات، تمایلات شدید، و وسوسههایشان عمل کنند.
برای مارلات که یک رفتارشناس ادراکی است، این عقیده که آموزش برحسب تفکر میتواند به جلوگیری از بروز فشارهای منفی و رفتارها کمک کند، قانع کننده می باشد: “فقط آگاهی از فرایند وارستگی می تواند منجر به رهایی از اعتیاد و کنترل وسوسه شود.
مهار وسوسه
جای هیچگونه تعجبی نیست که موضوع اصلی مقابله با اعتیاد، مهار وسوسه است. در واقع هر فردی خواه معتاد باشد یا نباشد، میتواند از مهار نفس خود سود ببرد. به همین دلیل است که دکتر “مارسی برمن” (Marcie Berman) روانشناس بالینی، پس از اینکه شخصا تمرینات یوگا را برای کشف کشمکشهای درونی خود آغاز کرده بود، در جلسات خود به معرفی یوگا پرداخت: “من با استفاده از یافتههای درمانی خود، یوگا را معرفی کردم چون متوجه شدم که خیلی از چیزهایی که بیماران تجربه کرده بودند، فقط عاطفی یا روانی نبود، بلکه شامل برخی احساسات جسمی نیز بود.” آخرین مورد برای بیماران” برمن “که از اعتیاد رنج می بردند بسیار تحریک کننده بود. این به بیماران کمک کرد تا به وسیلهی معرفی تفکراتی که در حالتهای بد فیزیکی و عاطفی، آرامش خاطر را بدست دهد، تمایلات شدید همیشگی شان را تسکین بخشد.
همانطور که” برمن “توضیح می دهد، بهترین راه برای رسیدن به این حالت، کشش های ساده ی رو به جلو می باشد: “هیچ چیز مانند یک کشش روبه جلوبدن را مشتاق نمی کند. تمام توجه من در درمان اینست که به بیمارانم کمک کنم تا واقعیتها را بپذیرند. وقتی بدن در کشش رو به جلو مکث می کند، بیمار می تواند به ندای درونش گوش فرا داده، و به جای رفتن به مکانهایی با تفکرات منفی مثل “نمی توانی این کار را انجام دهی!” یا “دست بردار!” ، می تواند تجربههای فیزیکی مستقیم را لمس کند. این حالت نیازمند صبر و تحمل زیادی است که نهایتا به کنترل امیال میانجامد.
ادامه دارد…
منبع :www.yogajournal.com
مترجم :ندا سیافان (اعضا تیم پرانا)
www.pranayoga.ir