مراقبه

moraghebeh

بدون کمک مراقبه نمیتوانید در مورد خود وجودی دانشی به‌دست آورید. بدون آن نمی‌توانید به مرحله ملکوتی ارتقا پیدا کنید. بدون آن نمی‌توانید خود را از شر قیود و محدودیت‌های ذهن رها کرده به جاودانگی برسید. مراقبه تنها مسیر شکوهمند به سوی رهایی است. مراقبه نردبانی است اسرارآمیز که از زمین به بهشت کشیده شده است. از خطا به حقیقت، از تاریکی به روشنایی، از درد و رنج به سعادت، از ناآرامی به آرامش جاودان، از جهالت به آگاهی، از فناپذیری به جاودانگی.

          – سوامی شیواناندا
 سعادت ملکوتی (Bliss Divine) 
 
 
درس اول
مـــراقبه

در مورد مراقبه مطالب زیادی گفته و نوشته شده است. با این حال درک ماهیت آن سال‌های سال وقت نیاز دارد. همان طور که خوابیدن را نمی‌توان آموزش داد، مراقبه را هم نمی‌توان آموزش داد. فردی ممکن است یک تشک بزرگ و راحت، اتاقی با تهویه مطبوع در اختیار داشته و هیچ‌گونه مزاحمتی هم نداشته باشد ولی باز خوابش نبرد. خواب دست هیچ‌کس نیست. فرد خوابش می‌برد. به همین ترتیب مراقبه هم خودش پیش می‌آید. ثابت شده است که ذهن برای وارد شدن به حالت سکوت احتیاج به تمرین روزانه دارد. با این حال روش‌های خاصی وجود دارد که فرد بتواند با عمل به آنها شالوده و اساس یک راه مطمئن را شروع کرده موفقیت خود را تضمین نماید.
قبل از آغاز مراقبه، بهتر است که فرد محیط و وضعیت مناسب داشته باشد. مکان مراقبه، برنامه آن، سلامت جسمی و وضعیت ذهنی باید مناسب و همراه با آمادگی خود فرد برای پرداختن به درون باشد. بسیاری از موانع دشوار تنها با خلق شرایط مناسب مراقبه از بین می‌روند (مراجعه کنید به کتاب مدیتیشن و مانتراها- فصل ۲).

راهنمایی برای مدیتیشن
 
نکات بسیار مهمی در مورد روش‌ها و مراحل اولیه مراقبه در زیر آمده است، این نکات در درجه اول برای مبتدی‌ها ارائه شده است، اما ممکن است مطالعه آنها برای مجرب‌ترین مراقبه‌کنندگان هم سودمند باشد.
۱- نظم و ترتیب در زمان، مکان و تمرین‌ها بسیار اهمیت دارد. نظم ذهن را عادت می‌دهد تا باحداقل تاخیر سرعت فعالیت‌های خود را کاهش دهد. متمرکز کردن ذهن بسیار مشکل است. زیرا تا فرد به قصد تمرکز کردن می‌نشیند، ذهن می‌خواهد پرواز کند.
همان‌طور که در پاسخ به یک محرک خارجی ثابت، یک بازتاب شرطی شده وجود دارد، ذهن هم در زمان و مکان ثابت راحتتـر از سرعت خود کم می‌کند.
۲- بهترین زمان برای مراقبه سحرگاه و هنگام غروب آفتاب است، زیرا در این اوقات نیروی معنوی خاصی در هوا وجود دارد. بهترین زمان، برهماموهورتا (Brahmamuhurta) یعنی بین ساعت ۴ تا ۶ صبح است. در این ساعات آرام و ساکت بعد از خواب، ذهن درگیر فعالیت‌های روزانه نیست و آرام و ساکت بعد از خواب، ذهن سرحال بوده و از نگرانی‌های مادی و دنیوی رها می‌باشد و بنابراین به سادگی قالب می‌پذیرد و بدون تلاش زیاد تمرکز اتفاق می‌افتد. اگر برایتان مقدور نیست که در این موقع از روز مراقبه کنید، ساعاتی را برای این کار انتخاب کنید که درگیر فعالیت روزانه نیستید و ذهنتان آمادگی آرامش را دارد. مهم‌ترین مسأله، داشتن نظم و برنامه ثابت زمانی است.
۳- سعی کنید برای مراقبه اتاق جدایی را در نظر بگیرید. اگر این کار ممکن نیست، قسمتی از اتاق را با پرده جدا کنید و به دیگران اجازه ورود به آن قسمت را ندهید. این قسمت تنها باید برای مراقبه به کار رود و باید از دیگر ارتعاشات و ارتباطات تهی نگه داشته شود. هر صبح و عصر باید عود سوزانده شود. در آنجا باید عکس یا تصویری از ماهیت ملکوتی یا شخصیت الهام-بخش و مورد علاقه فرد وجود داشته باشد و زیرانداز مخصوص مراقبه نیز باید مقابل آن قرار گیرد. با مراقبه، ارتعاشات قوی خاص از آن اتاق پخش می‌شوند. پس از ۶ ماه، می‌توان  آرامش و خلوص را در فضای اتاق حس کرده چرا که یک هاله مغناطیسی در اتاق به وجود می‌آید. هنگام فشارهای عصبی در این اتاق بنشینید و یک ساعت مانترا را تکرار کنید و به آسایش و آرامش برسید.
۴- با قراردادن صورت به سوی شمال یا شرق بنشینید تا از ارتعاشات مغناطیسی مثبت بهره ببرید. به حالت چهار زانو راحت بنشینید. ستون فقرات را راست نگه دارید اما آنها را منقبض نکنید. این نوع نشستن به ایجاد ثبات ذهنی و تمرکز کمک می‌کند. همچنین لازم است طوری بنشینید که انرژی روانی بتواند بدون مانع از بخش پایین ستون فقرات به سمت بخش بالای سر حرکت کند. قراردادن پاها در حالت پادماسانا (Padmasana)، حالت کلاسیک نیلوفری، ضرورت ندارد. هر حالت نشستنی به صورت چهار زانو می‌تواند بدن را در وضعیت محکمی قرارداده و یک مسیر انرژی مثلثی شکل درست کند. انرژی ترجیحاً باید کنترل شود نه این که در تمامی جهات پخش شود. هرچه تمرکز بیشتر و عمیق‌تر می‌شود، سرعت سوخت و ساز بدن و امواج مغزی و تنفس کاهش پیدا می‌کند.
۵- قبل ازآغاز مراقبه، به ذهن امر کنید که برای مدت مشخصی آرام مانده و گذشته، حال و آینده را فراموش کند. کار خود را با دعا شروع کنید.
۶- تنفس خود را آگاهانه تنظیم کنید. ابتدا به مدت ۵ دقیقه به شکل شکمی نفس عمیق کشیده تا اکسیژن به مغزتان برسد سپس تنفس خود را تا حد نامحسوسی آرام کنید.
۸- بگذارید ذهن در ابتدا به این طرف و آن طرف برود. ذهن پرواز می‌کند اما سرانجام با تمرکز پرانا، متمرکز می‌شود.
۹- ذهن را مجبور به ثابت بودن نکنید. این کار فقط موجب به حرکت درآمدن امواج مغزی می‌شود و مراقبه را مشکل می‌کند.
اگر ذهن به گردش‌های خود اصرار می‌ورزد، تنها خود را از آن کنار بکشید و به تماشای آن بنشینید،گویی فیلم تماشا می‌کنید. ذهن سرانجام خود آرام می‌گیرد.
۱۰- یک نقطه کانونی برای خود در نظر بگیرید تا زمانی که ذهن خسته می‌شود همچون پرنده‌ای که به جای نشستن احتیاج دارد بتواند روی آن نقطه استراحت کند. افرادی که منطقی‌تر هستند، باید کانون را در فضای بین ابروها در نظر بگیرند (آجناچاکرا) و افرادی که احساساتی‌تر هستند باید این نقطه را در وسط سینه در شبکه قلب تصور کنند (آناهاتاچاکرا). هرگز نقطه کانونی خود را تغییر ندهید.
۱۱- روی یک شی یا سمبل خنثی یا مثبت و روحیه‌بخش تمرکز کنید و این ایده را در مرکز تمرکز خود نگه دارید. اگر مانترا به کار می‌برید، آن را به شکل ذهنی تکرار کنید و این تکرار را با تنفس خود هماهنگ کنید. اگر فرد مانترای مشخص نداشته باشد می‌تواند از "ام" استفاده کند. اگرچه تکرار ذهنی قوی‌تر و مؤثرتر است اما اگر فرد احساس خواب آلودگی کند، می‌تواند مانترا را با صدای بلند تکرار کند. هرگز مانترای خود را عوض نکنید.
۱۲- تکرار موجب شکل‌گیری افکار خالص می‌شود که در این افکار ارتعاشات صدا با ارتعاشات افکار یکی می‌شوند. دیگر هیچ هوشیاری نسبت به معنی وجود ندارد. تکرار بیانی به تکرار ذهنی و از آن طریق به زبان تلپاتیک و سپس به افکار خالص، تبدیل می‌شود. این حالت یک حالت ظریف از سعادت فوق طبیعی و متعالی همراه با دوگانگی است که در آن هوشیاری نسبت به علت (Subject) و معلول (Object) وجود دارد.
در نتیجه تمرین این دوگانگی از بین می‌رود و فرد به مرحله سامادهی یا فوق آگاهی می‌رسد. این روند به مدت زمان زیادی احتیاج دارد، بنابراین صبور باشید.
در حالت سامادهی، فرد در یک حالت سعادت به سر می‌برد که در آن فرد دانا، عمل دانستن و دانش یکی هستند. این مرحله، مرحله فوق آگاهی است که عرفای پیر و ادیان، مذهب و عقاید مختلف بدان رسیده‌اند.
تمرین‌های مراقبه خود را با ۲۰ دقیقه شروع کنید و به تدریج آن را به یک ساعت برسانید. اگر چه با لرزش بدن شدید مواجه می‌شوید، آن را کنترل کرده و انرژی خود را در درون حفظ کنید.
اگر روزی نیم ساعت مراقبه کنید، قادر خواهید بود با آرامش و قدرت معنوی با زندگی خود روبرو شوید. مراقبه قدرتمندترین داروی تقویتی ذهن و اعصاب است. در حین مراقبه انرژی ملکوتی آزادانه به سوی فرد جریان می‌یابد و بر روی ذهن، اعصاب، اندام حسی و جسمی تأثیر مثبت می‌گذارد.
مراقبه ما را به سوی دانش شهودی و قلمرو سعادت جاودانه هدایت کرده و نهایتاً اینکه، ذهن آرام و ثابت می‌شود. 


سؤالات:
۱-چرا مراقبه را نه می‌توان توضیح داد و نه می‌توان آن را آموزش داد؟
۲- روش‌های کمک بیرونی به مراقبه کدامند؟
۳- چرا باید برای زمان، مکان و تمرین مراقبه برنامه منظم و خاص داشته باشیم؟
۴- فرد چند وقت یکبار و هر بار چه مدتی باید مراقبه کند؟
۵- بهترین ذهن برای مراقبه کدام موقع از روز است؟چرا؟
۶-وقتی می‌نشینید تا مراقبه کنید ابتدا چه کارهایی باید انجام دهید؟
۷- اگر ذهنتان هنگام مراقبه متمرکز نشود چه کار باید بکنید؟
۸- مراحل پیشرفته مراقبه را توضیح دهید.
 
درس دوم
مراقبه چیست؟ چرا باید مراقبه کرد؟

در زمان مراقبه، مراقبت مداوم از ذهن وجود دارد. مراقبه عبارت است از در نظر گرفتن زمان و مکان خاص به قصد کشف چاه بی‌انتهای دانش و خردمندی که در درون ما نهفته است. مراقبه تجربه‌ای است که نمی‌توان آن را توضیح داد، همانطور که برای یک انسان نابینا رنگ‌ها را نمی‌توان توصیف کرد. تمام تجربیات معمولی به واسطه زمان، مکان و رابطه علت و معلول محدود شده‌اند. تمام تجربیات فانی به واسطه گذشته، حال و آینده اندازه‌گیری می‌شوند. این مسائل واهی و غیر واقعی هستند و زیاد دوام ندارند. حالت مراقبه از همه محدودیت‌ها می‌گذرد. در این حالت نه گذشته وجود دارد، نه آینده، بلکه آگاهی"من هستم" و "حالا"ی جاودانه وجود دارد.
این آگاهی تنها زمانی ممکن می‌شود که همه امواج ذهنی از حرکت باز ایستند و ذهن دیگر وجود نداشته باشد. مراقبه یک حالت آگاهانه است، مراقبه حالت چهارم یا توریا (Turiya) است. سه حالت دیگر بیداری، خواب دیدن و خواب عمیق هستند (مراجعه کنید به فصل ۱ کتاب مراقبه و مانتراها). 

 
هدفتان در زندگی چیست؟
 
اکثر مردم در جستجوی خوشبختی برای کسب رضایت خاطر به اشیا و وقایع خارجی روی می‌آورند. ما با خود فکر می‌کنیم "اگر فقط یک ماشین نو داشتیم" یا می‌توانستم یک کار عالی پیدا کنم، خوشبخت می‌شدم". با به دست آوردن شی مورد نظر، ذهن ممکن است مدتی کوتاه از تکاپو بایستد و آرامش پیدا کند، اما بالاخره از اسباب¬بازی یا تجربه تازه خود خسته می‌شود و جای دیگری به دنبال خوشبختی می‌گردد. اشیاء خارجی نمی‌توانند شادی و خوشبختی دائمی به همراه بیاورند. 
ما آرامش ذهنی را که در نتیجه به دست آوردن یک شی حس می‌کنیم با مالکیت آن شی اشتباه می‌گیریم. بنابراین چالشی که ما در پیش داریم این است که کنترل دنیای درون را به دست آوریم.
ذهن به طور مداوم با خود مشغول گفتگو است. اتفاقات گذشته را بازآفرینی می‌کند، آن‌ها را به شکل نمایش بهتری دوباره کنار هم قرار می‌دهد، برای آینده برنامه‌ریزی می‌کند و جنبه‌های مثبت و منفی همه چیز را بررسی می‌کند. با ‌آرام کردن روشنمندانه گردش‌های مداوم ذهن، گفتگوی درونی و تمرکز بر روی اشیا مثبت و شورانگیز، می‌توان کم کم حالت‌های روان را شناسایی کرده، به یک زندگی مفیدتر دست یافت.
ذهن به تعبیری شبیه به دستگاه گرامافون است. ذهن از شیارها یا تاثیراتی تشکیل شده است که آنها را به زبان سانسکریت "سامسکارا" (Samskara) می‌نامند. این سامسکاراها زمانی شکل می‌گیرند که امواج فکری خاص یا "وریتی‌ها" (Vrittis) عادت ذهن می‌شوند. سامسکاراها لزوما منفی نیستند. شیارهای ذهن ممکن است روحیه ما را تقویت یا تضعیف کنند. هدف از انجام مراقبه ایجاد و خلق کانال‌های جدید و مثبت در ذهن و از بین بردن کانال‌های مخرب است. این جریان یک جریان کاملا علمی، است اما هدفی روحانی و معنوی دارد. از بین بردن نکات منفی کافی نیست، بلکه در همین زمان باید برای شکل‌گیری عشق، رحمت، حس خدمت، شادی، مهربانی و بسیاری خصوصیات دیگر هم سخت تلاش کرد. این خصوصیات مثبت نه تنها به زندگی خود فرد شادی می‌بخشند بلکه آن را به زندگی دیگران هم انتقال می‌دهند.
از راه مراقبه، فرد شاهد باز‌ی‌های ذهنی خود می‌شود. در مراحل اولیه همانگونه که شاهد ظاهر شدن مداوم نفس دون هستیم، کار بیشتری به جز به دست آوردن درک آن نمی‌توانیم انجام دهیم. پس از مدتی بازی‌های نفس عادی می‌شوند و کم کم آرامش را ترجیح می‌دهیم. وقتی نفس مهار می‌شود، می‌توانیم انرژی‌ها را به طور سازنده برای رشد فردی و خدمت به دیگران به کار بریم.
با مراقبه منظم و مداوم، ذهن شفاف‌تر و بازتر و انگیزه‌ها خالص‌تر می‌شوند. ناخودآگاه فرد دانش نهفته‌ای را آزاد می‌کند که به درک و فهم بهتر کمک می‌کند. نفس به تدریج محو می‌شود. سرانجام نیروهای شهودی آزاد می‌شوند و فرد به یک زندگی آگاهانه و همراه با آرامش می‌رسد.

 

 
سؤالات: 
۱-مفهوم کلمه "سامسکارا" چیست؟
۲- "وریتی‌ها" چیستند؟
۳- هدف مراقبه چیست؟ توضیح دهید.
۴- چهار مرحله آگاهی کدامند؟

 
درس سوم
تئوری مراقبــه جــاپــا (Japa)

مراقبه و مانتراها- فصل ۶  
"فرد با تفکر مداوم در مورد مانترا، در مقابل چرخش تولدها ومرگ‌ها محافظت می‌شود و از آنها رهایی می‌یابد. مانترا را به این دلیل چنین می‌نامند که در نتیجه روندی ذهنی حاصل می‌شود. ریشه "مان" (man) در کلمه مانترا از هجای اول کلمه‌ای می آید که به معنی "فکر کردن" است و "ترا" (tra) به معنی "محافظت کردن یا رهانیدن" از جهان حسی است. مانترا نیروی خلاق تولید می‌کند و موجب سعادت ابدی می‌شود. وقتی مانترا به طور مداوم تکرار شود آگاهی بیدار می‌شود." 
– سوامی شیواناندا 
  جاپا یوگا

 
مانترا یوگا- علمی دقیق
مانترا انرژی عرفانی است که در ساختاری از صدا جای گرفته است. مانترا نیروی ملکوتی است که در کالبدی از صدا ظاهر می‌شود. با تمرکز و تکرار یک مانترای مشخص، انرژی آن آزاد می‌شود و فرم خاصی می‌پذیرد. جاپا یا مانترا یوگا تمرینی است که به کمک آن نیروی موجود در درون مانتراها به کار گرفته می‌شود. هر مانترا از ترکیب صداهایی ساخته می‌شود که ۵۰ حرف الفبای سانسکریت تولید می‌کند که در زبان سانسکریت آن را "دواناگاری" (Devanagari) هم می‌نامند یعنی زبان خدایان. عقلای قدیمی که با مراحل بالای آگاهی آشنا بوده‌اند، از نیروی ذاتی موجود در صدا به خوبی آگاهی داشته‌ و از ترکیب صداها برای ایجاد ارتعاشات مختلف استفاده می‌کردند. 

صدا: بذر  تمام مواد است
"درآغاز آن کلمه بود. آن کلمه با خداوند بود و آن کلمه خداوند بود." 
"کلمه" کتاب مقدس همان سابدابرهمن (Sabdabrahman) در تانترای (Tantra) هندو است. کلمه، صدا و مانترا اجزای تشکیل‌دهنده کیهان‌شناسی هندی هستند و نمی‌توان آنها را از این کیهان‌شناسی جدا کرد. جاپا (تکرار مانترا) اصول کیهان‌شناسی را از حوزه تئوری خارج می‌کند و آنها را به شکل کاربردی در می‌آورد. مانترا راهی است که از عالم صغیر به عالم کبیر کیهان می‌رود، مانترا وسیله‌ای است که فرد را به سرچشمه خود باز می‌گرداند. 
در طول دوران مرگ، انرژی کیهانی (شاکتی) غیرفعال و خاموش باقی می‌ماند. همانطور که گل لاله در پیاز خود نهفته است، این جهان هم تا آنجا که می‌دانیم توسط شاکتی احاطه و پوشیده شده است. آنگاه ارتعاشی روی می‌دهد، به نام "انفجار بزرگ" (Big Bang) و جهان همچون یک غنچه گل، شکوفا شده و توسعه می‌یابد. پس از نخستین افتراق حاوی بذرهای انرژی‌ کیهانی، توده مرتعش انرژی همچون طول موج‌هایی به افتراق و توسعه یافتن ادامه می‌دهد.
با پنجمین افتراق، انرژی در طبقه جمادات با خلق پنجاه صدای رسا تکامل پیدا می‌کند. زیربنای همه اشکال و فرم‌های جهان فیزیکی، طول موج‌های در حال نوسان پنجاه صدای اصلی است که این طول موج‌ها با ترکیب‌های مختلف کنار هم قرار گرفته‌اند. بنابراین صدا فرم بالقوه است و فرم صدایی است که ظاهر شده است. 

صدا به عنوان انرژی
هجاهای مقدسی که شاگردان طریق معنویت در مراقبه‌های خود به‌کار می‌برند. معمولاً نام‌های سانسکریت وجود مطلق است. همانطور که نیروی ملکوتی در صدا تجلی یافت، خود مانترا هم کالبد ظریف الوهیت است. تئوری مراقبه جاپا معتقد است که با تکرار هجاها به شکلی دقیق و همراه با ایمان قوی، فرم ماهیت ملکوتی حاکم بر مانترا ظاهر می‌شود. مراقبه بر روی "ام ناماه شیوایا" (Om Namah Sivaya) فرم شیوا را ایجاد می‌کند در حالیکه "ام نامو نارایانایا" (Om Namo Narayanaya) فرم ویشنو را.  ارتعاشات ایجاد شده توسط تن‌های صدای مانترا همگی اهمیت دارند و نحوه تلفظ آنها را نمی‌توان موضوعی تصادفی و بدون نظم انگاشت. فرد با هماهنگ کردن خود با طول موج‌های مانترا، از ورای پرده پوشاننده دنیای مادی می‌گذرد و از طبقه نخست صداهای رسا به ماهیت ملکوتی فردی خود و سرانجام به انرژی اصلی و یکپارچه نیروی متعادل هدایت می‌شود. فکر و صدا در چهار حالت اصلی تجلی می‌یابند، که صداهای قابل شنیدن در یک سر این طیف و افکار در طرف دیگر آن قرار دارند. مراقبه جاپا فرد را از پائین‌ترین این حالات به سمت بالاترین آنها هدایت می‌کند.
 
 
چهار مرتبه صدا
وایکهاری (Vaikhari): کلماتی که به زبان آورده می‌شود. این حالت متراکم و قابل شنیدن و در بالاترین حد افتراق قرار دارد. این کلمه در واقع فکری است که به شکل کد یعنی به زبان رایج ترجمه شده است. این حالت به عنوان کلمه بر زبان آورده شده و عینی‌ترین و مادی‌ترین حالت فکر است.
مادهیاما(Madhyama): ارتعاش ذهنی. سخنگو در مورد زبان فکر می‌کند و کلماتش را از طریق یک منشور ذهنی متأثر از پیش‌پندارها، تأثیرات، احساسات و دیگر محدودیت‌ها انتخاب می‌کند.
پاشیانتی(Pashyanti): حالت تلپاتیک. فرد در این حالت حقیقتاً می‌تواند فرم فکر را حس کند. این حالت، مرحله جهانی است که در آن تمامی افکار به وجود می‌آیند و شکل می‌گیرند. در این حالت هیچ افتراق یا تمایزی میان افکار، نام‌ها و فرم‌ها وجود ندارد. یک فرد هندی، یک اسکیمو، یک آلمانی و یا یک بانتو می‌توانند به یک گل نگاه کنند و فکر آن را در یک زمان با یک زبان غیرکلامی تجربه کنند.
پارا (Para): چهارمین و بالاترین حالت که حالتی فوق طبیعی و متعالی است. این حالت به فرم هیچ طول موج خاصی در نیامده است و از همه نام‌ها و فرم‌ها برتر است. پارا شالوده ثابت و اساس کلیه زبان‌هاست. انرژی خالص یا شاکتی است. پارا به عنوان صدای بالقوه یکپارچه با سابدابرهمن یعنی ارتعاش ملکوتی که همه چیز را به هم می‌پیوندد در ارتباط است.

به کار بردن ارتعاشات صدا برای مراقبه
مراقبه جاپا روشی است برای هدایت آگاهی از پایین‌ترین مرحله به بالاترین مرحله فکر خالص. مانترا که به شکل زبانی یا ذهنی تکرار می‌شود خود را به مرتبه تلپاتیک و فراتر از آن به مرتبه فوق طبیعی ارتقا می‌دهد. فرد از سعادت بهره‌مند نمی‌شود، بلکه خود سعادت می‌شود. این تجربه، تجربه واقعی مراقبه است. قدرت صدا خارق‌العاده است. صدا علاوه بر تصویر و فرم می‌تواند تولید ایده، احساسات و تجربیات کند. ذهن تنها با شنیدن کلمات می‌تواند احساس رنج یا شادی کند. اگر کسی فریاد بکشد "مار، مار" همه فوراً از ترس بالا می‌پرند. وقتی نام یک چیز عادی این دنیا چنین نیرویی دارد، می‌توانید نیرویی را که در نام خداوند وجود دارد تصور کنید. جاپا یکی از مستقیم‌ترین راه‌های خودشناسی و آگاهی کیهانی محسوب می‌شود. جاپا، گرد و غبار ذهن، عصبانیت، حرص و طمع و دیگر ناخالصی‌هایی را که نور درونی فرد را می‌پوشاند از وجود شخص می‌زاید. مراقبه جاپا اگر با ایمان، اعتقاد و خلوص انجام شود نیروی شاگرد معنوی را افزایش داده و فضایل و ماهیت ملکوتی حاکم بر مانترا را به فرد ارزانی می‌دارد.
خداوند باریتعالی یک وجود و ماهیت فردی نیست بلکه او تجربه‌ای است که در یک طول موج مشخص حس می‌شود. جاپا در ذهن فرد فرم ماهیت ملکوتی مربوط به مانترا را ایجاد می‌کند. با تمرین‌های مداوم، این فرم به مرکز آگاهی فرد تبدیل می‌شود و می‌توان آن را مستقیماً شناخت. بنابراین مانترای ماهیت ملکوتی، خود ماهیت ملکوتی است. تکرار همراه با تمرکز بر روی مفهوم مانترا و خصوصیات ماهیت ملکوتی مشخص، موجب شناخت سریع خداوند می‌شود.

شش بخش مانترا
۱) ریشی (Rishi): کسی که برای نخستین بار از طریق مانترای مورد نظر به خودشناسی رسید و آن را به جهان ارائه کرد. او غیب‌گو/بیننده این مانترا است . عالم فرزانه ویشوامیترا (Visvamitra) ریشی به مانترای گایاتری (Gayatri) است.
۲) میتر (Meter): که بر آهنگ صدا حکمرانی می‌کند.
۳) دواتا (Devata): وجودی فوق طبیعی، بالاتر یا پایین‌تر به عنوان نیروی مطلع کننده آن. دواتا ماهیت ملکوتی حاکم بر مانتراست.
۴) بیجا (Bija): بذر مانترا. کلمه یا مجموعه‌ای از کلمات مهم که به مانترا نیرویی خاص می‌بخشند. بیجا جوهر مانترا است.
۵) شاکتی (Shakti): انرژی حاصل از فرم مانترا، یعنی انرژی حاصل از فرم‌های ارتعاش تولید شده به واسطه صداهای مانترا. این فرم‌ها فرد معتقد را به دواتایی که پرستیده می‌شود می‌رسانند.
۶) کیلاکا (Kilaka): پایه یا سوزنی که مانترا- یا چایتانیای (Chaitanya) پنهان شده در درون مانترا- را بسته نگه می‌دارد. به محض اینکه این درپوش در اثر تکرار مداوم و طولانی‌مدت نام پروردگار برداشته شود، چایتانیا آشکار می‌شود. فرد معتقد و مؤمن نسبت به دارشان ایشتادواتا (Ishta Devata) نائل می‌شود (انرژی می‌گیرد).

لیکهیتا جاپا(Likhita Japa)
نوشتن مانترا، لیکهیتا جاپا، فرم دیگر از چاپاست. روزی نیم ساعت مانترای خود را در دفترچه‌ای یادداشت کنید. وقتی مشغول نوشتن مانترا هستید، مونا(Mouna) (سکوت) را رعایت کنید. هنگام نوشتن مانترای خود، آن را به‌طور ذهنی تکرار کنید تا تأثیر آن بر روی آگاهی شما افزایش پیدا کند. مانترای خود را به‌طور واضح و باجوهر بنویسید. روزهای یکشنبه، جمعه و تعطیلات به مدت یک ساعت مانترا بنویسید. بدین ترتیب می‌توانید نیروی تمرکز خود را بهبود بخشید. لیکهیتا جاپا محاسن معنوی بیشماری به همراه می‌آورد. لیکهیتا جاپا را می‌توان به هر زبان و با هر خطی نوشت. لیکهیتا جاپا به شاگردان طریق معنویت در تمرکز گرفتن، بسیار کمک می‌کند و نهایتاً به مراقبه می‌انجامد.

روش‌های عملی کمک به چاپا
بهترین و مفید‌ترین زمان برای چاپا سحرگاه یا هنگام غروب آفتاب است، یعنی زمانی که ساتوا(Sattva) بر فضا حاکم است. هنگام نشستن رو به شمال یا شرق بنشینید. این عمل تأثیر ظریفی بر شما می‌گذارد و میزان کارآیی جاپا را افزایش می‌دهد. وقتی رو به شمال دارید با ریشی‌های هیمالیا در ارتباط قرار می‌گیرید و جریان‌های معنوی به طور اسرارآمیزی بر شما تأثیر مثبت می‌گذارند. افراد مبتدی در راه معنویت باید از این قانون پیروی کنند. بر روی کوسا (kusa) علفی یا پوست آهو و یا بر روی یک قالیچه بنشینید. روی آن یک تکه پارچه بیندازید. این حفظ الکتریسیته بدن کمک می‌کند.
یک وضعیت ثابت را انتخاب کنید و در آن وضعیت بنشینید. این مساله ذهن را هم ثابت کرده و به تمرکز آن کمک می‌کند.
پیش از آغاز جاپا دعا کنید. طلب یاری کردن از ایشتادواتا به کمک دعاهای مناسب ساتویک، بهاوای (Bhava) مناسب را برمی‌انگیزد.
اکنون جاپا را شروع کنید و تک‌تک هجاهای مانترا را صحیح و مشخص تلفظ کنید. مانترا را خیلی سریع یا خیلی کند تکرار نکنید. تنها زمانی سرعت خود را زیاد کنید که ذهنتان شروع به پرت شدن می‌کند. شتاب‌زده جاپا را انجام ندهید. تعداد دفعات تکرار اهمیت ندارند بلکه خلوص، تمرکز، حالت ذهنی و تک موضوعی بودن ذهن است که به شاگرد کمک می‌کند تا به خودآگاهی دست یابد. با ایمان و پارسایی کامل جاپا را به‌جا بیاورید. استفاده از مالا(Mala) به هوشیاریتان کمک می‌کند و برای ادامه بی‌وقفه جاپا در حکم یک محرک می‌باشد. به‌کارگیری مالا ممکن است برای شاگردان پیشرفته لازم نباشد.
تنوع در جاپا برای حفظ علاقه، جلوگیری از خستگی و مقابله با یکنواختی ضروری است. مدتی مانترا را بلند بلند تکرار کنید، سپس آن را زمزمه کنید و گاهی هم ذهنی آن را تکرار کنید.
در حال انجام جاپا برای اشیاء مادی به درگاه خداوند التماس نکنید. احساس کنید با نیروی مانترا، با لطف رحمت الهی قلبتان در حال تصفیه شدن و ذهنتان در حال محکم و پایدار شدن است.
مانترای خود را به عنوان یک راز نگه دارید. هرگز آن را به دیگران نگویید. پس از تمام شدن مانترا محل خود را فوراً ترک نکنید. با دیگران نیامیزید یا به سراغ فعالیت‌های دنیوی نروید. حداقل ۱۰ دقیقه آرام بنشینید. دعایی را زمزمه کنید. خداوند را بیاد بیاورید یا در مورد عشق نامتناهی تعقل کنید. آن‌گاه پس از سجده‌ای صادقانه و با اخلاص، محل خود را ترک کنید و وظایف خود را شروع کنید. ارتعاشات معنوی صحیح و سالم و دست‌نخورده خواهند بود.

آغاز (Initiation) مانترا
اگر برایتان امکان دارد، قبل از شروع جاپا یک مربی آزموده و صاحب صلاحیت  پیدا کنید و شروع مانترا را از او بگیرید. شروع مانترا جرقه‌ای است که انرژی معنوی خفته در قلب آدمی را برمی‌افروزد. زمانی که آتش این انرژی شعله‌ور می‌شود، با مراقبه هر روزه جاپا همواره روشن می‌ماند.
در زمان شروع، مربی شاکتی یا نیروی مانترا را برمی‌انگیزاند و آن را به پیرو خود منتقل می‌کند. اگر پیرو فردی گیرنده باشد این توده فروزان انرژی را در قلب خود می‌گیرد و بسیار تقویت می‌شود. او آنگاه هر روز مانترا را به طور ذهنی با زهد و ایمان تکرار می‌کند. این کار تاثیر تصفیه‌کنندگی دارد و فرد سرانجام به خداشناسی می‌رسد. در این جهان هرچیز با طول موج مشخصی مرتعش می‌شود. مانتراهای مختلف اگرچه به یک میزان موثر هستند، اما با طول موج‌‌های متفاوت می‌لرزند، هنگام شروع با توجه به وضعیت ذهنی شاگرد، خود او یا مربی یک مانترای خاص را انتخاب می‌کند. ارتعاشات مانترا و ارتعاشات ذهن پیرو باید با هم سازگار باشند. ذهن همچنین باید نسبت به ماهیت ملکوتی که سرانجام شکل می‌گیرد، پذیرنده باشد.
جریان هماهنگ‌کننده جسم و ذهن با مانترا از طریق مراقبه چاپا، به زمان زیادی نیاز دارد. وقتی سرانجام این هماهنگی ایجاد می‌شود مراقبه انجام می‌گیرد.
در حالت مراقبه، جریان امواج افکار درونی که به واسطه تکرار مانترا هدایت شده است به شدت تقویت می‌شوند. هر چه مراقبه عمیق‌تر باشد، تاثیر آن قابل توجه‌تر است. تمرکز رو به بالای ذهن جریانی از نیرو را به قسمت فوقانی سر می‌فرستد. عکس‌العمل این جریان، بارانی ظریف از مغناطیس است که با جریان رو به پایینی از الکتریسیته ضعیف، بدن را شستشو می‌دهد. بنابراین نیروی مراقبه جاپا به ارتعاشی ملکوتی منتهی می‌شود و فرد آن سکوت جاودانه را که تمامی صداها را در خود دارد تجربه می‌کند.

سؤالات: 
۱-    مانترا چیست؟
۲-    شش بخش مانترا کدامند؟
۳-    راه‌های عملی برای کمک به مؤثرتر ساختن جاپا کدامند؟
۴-    مزایای لیکهیتا جاپا چیست؟
 
درس چهارم
مــانتــراهـــا

مراقبه و مانتراها- فصل ۷  
"کارآیی جاپا با توجه به میزان تمرکز مشخص می‌شود. ذهن باید روی منبع متمرکز شود. سپس فقط آن هنگام است که حداکثر محاسن مانترا را درک خواهید کرد. هر مانترا نیروی فوق‌العاده خود را دارد. یک مانترا توده‌ای از یک انرژی فروزان است. مانترا با تولید یک حرکت فکری مشخص ماده ذهن را منتقل می‌کند. ارتعاشات موزون ایجاد شده با تکرار مانترا، ارتعاشات ناپایدار پنج نیام (شیت‌ها) را نظم می‌بخشد. مانترا تمایلات طبیعی افکار عینی ذهن را کنترل کرده، به قدرت معنوی کمک و آن را تقویت می‌نماید." 
– سوامی شیواناندا 
اجرای تمرینات یوگا

 
مانترا‌ها دعا و توسل به درگاه باری‌تعالی به زبان سانسکریت‌ هستند که با تقویت و جهت‌بخشی توسط مراقبه جاپا، از مرحله کلامی به مراحل ذهنی و تله‌پاتیک و انرژی افکار خالص حرکت می‌کنند. از میان تمام زبان‌ها، سانسکریت به‌دلیل وجود قرابت (شباهت) با پنجاه صدای نخستین، نزدیک‌ترین زبان به تله‌پاتی است. این راه مستقیم‌ترین راه به طرف حالت متعالی است.
بر خلاف برخی ادعاهای جدید، مانترا را نمی‌توان به‌طور اختصاصی و سفارش برای فردی ساخت و اختراع کرد. مانتراها همواره در حالتی خفته به شکل انرژی صدا وجود داشته‌اند. همان‌طور که نیروی جاذبه توسط نیتن اختراع نشد بلکه کشف شد، مانتراها هم بر قدسین کهن آشکار شدند. به تدریج مانتراها تدوین شده و در قالب متون مقدس به شکل نوشته درآمدند و دست به دست از گورو به شاگرد منتقل شدند. اگرچه مرسوم است که در زمان آغاز مانترا، گورو هدایایی شامل میوه، گل و پول که به طور داوطلبانه تقدیمش می‌شود را بپذیرد، فروش مانترا شدیداً برخلاف قوانین معنوی است. نه مانترا، نه سمبل الهی برای پرستش و نه گورو، هیچکدام را پس از انتخاب کردن نباید تغییر داد. برای بالارفتن از کوه مسیر‌های زیادی وجود دارند. حفظ یک راه، شاگرد طریق معنویت را سریعتر به قله می‌رساند تا آنکه بخواهد انرژی خود را صرف کشف راه‌حل‌های مختلف کند.

مانتراهای ساگونا(Saguna)
مانتراهایی که شخص معنوی آنها را برای رسیدن به خداشناسی به کار می‌برد مانتراهای ملکوتی یا ربانی نامیده می‌شوند. این مانتراها ساگونا هستند، آنها دارای کیفیت یا ایجاد‌کننده فرم هستند و دقیقاً مانند سمبل‌های بصری و تجسمی به جریان ادراک کمک می‌کنند. تلاوت این مانتراها به موقع خود موجب به وجود آمدن شکل واقعی آن ماهیت ملکوتی می‌شود. مانتراها به عنوان یک کالبد صدایی تخصصی از آگاهی، خود ماهیت ملکوتی دارند. شکل و فرم این ماهیت ملکوتی به عنوان بخش قابل دیدن صدا ظاهر می‌شود. بنابراین مانترا باید به روش صحیح، با در نظر گرفتن هجاها و به صورت هماهنگ تکرار شود. اگر مانتراها ترجمه شود دیگر مانترا نیست زیرا ارتعاشات جدید صدا که در ترجمه آن به وجود آمده‌اند دیگر کالبد آن ماهیت ملکوتی را ندارند، بنابراین نمی‌توانند یادآور آن باشند و آن را فراخوانند. فقط ارتعاشات موزون هجاهای سانسکریت که به طور صحیح بیان می‌شوند می‌توانند ارتعاشات ناپایدار را نظم بخشیده به فرم ماهیت ملکوتی اجازه برخاستن بدهند. غربی‌ها تصور می‌کنند که مانتراهای مختلف به خدایان مختلف اشاره دارند و در این تجربه تعالی‌بخش، تنوع بسیار وجود دارد. اما هرگز نباید این موضوع را فراموش کرد که ماهیت‌های ملکوتی و جنبه‌های مختلف یکی  هستند که ذهن در آغاز اعمال و تمرینات معنوی خود، نمی‌تواند عظمت بسیار او را درک کند. دوباره تشبیه کوه را به کار می‌بریم. مسیر‌های مختلف به سمت قله کوه مثل پرستش جنبه‌های مختلف خداوند است. تپه یکی است و قله آن هم یکی پس از رسیدن به قله، فرد نسبت به کل دید و احاطه دارد.
در زمان شروع ماهیت ملکوتی یا ایشتادواتا فرد توسط گورو انتخاب می‌شود. اگر خود فرد نتواند گرایش طبیعی خود را کشف کند، مربی با در نظر گرفتن بصیرت خود ماهیت ملکوتی او را انتخاب می‌کند.
وقتی ماهیت ملکوتی و مانترای مناسب انتخاب شدند و فرد مانترای خود را گرفت، تا رسیدن به روشن‌بینی با این مانترا کار می‌کند. می‌توان گفت که مانترا تبدیل به ملودی اصلی او می‌شود. فرد ارتعاشات مانترا را با ارتعاش خود هماهنگ می‌کند و هرچقدر که بتواند این کار را انجام دهد به خدا نزدیکتر می‌شود. مانتراهای ماهیت‌های ملکوتی دیگر هم نمی‌توانند به شکل کمکی مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال مانترای ماها مریتیونجایا (Maha Mrityunjaya) فرد را در مقابل حوادث، بیماری‌های لاعلاج و فجایع محافظت می‌کند و طول عمر و جاودانگی به فرد می‌بخشد. این مانترا، همچنین یک مانترای موکشا(Moksha) است و با خود آزادی به دنبال می‌آورد. افرادی که جاپای این مانترا را هرروز به جا می‌آورند از سلامتی، عمر طولانی و روشن‌بینی نهایی بهره‌مند می‌شوند.

مراقبه با مانتراها
روش‌های عملی زیادی وجود دارند که به فرد کمک می‌کنند تا در مراقبه جاپا پیشرفت کند. این روش‌ها در طی هزاران سال مورد آزمایش قرار گرفته و براساس اصول روانشناختی و طبیعی صداها شکل گرفته‌اند.
جاپامالا که شبیه تسبیح است، معمولاً در تکرار مانترا به کار می‌رود. این مالا به پرورش هوشیاری کمک می‌کند و برای انرژی فیزیکی مثل یک نقطه کانونی عمل می‌کند و به بیان موزون و مداوم مانترا کمک می‌کند. مالا از ۱۰۸ مهره یا دانه تشکیل شده است.
مهره اضافی آن، یعنی مرو (Meru) کمی بزرگتر از دیگر مهره‌هاست. این مهره نشانه این است که با گفتن یک مانترا برای هر مهره، جاپا ۱۰۸ بار یا یک مالا انجام شده است. انگشتان نباید مرو را رد کنند. وقتی به مرو برسیم باید چرخش مهره‌ها را درست برعکس کرد و در حالی که مالا در جهت مخالف حرکت می‌کند به تکرار مانترا ادامه داد. انگشت شصت و انگشت سوم مهره‌ها را جابه‌جا می‌کنند و می‌چرخانند، انگشت اشاره که از نظر روحانی، منفی محسوب می‌شود، هرگز به کار نمی‌رود. فرد نباید بگذارد که تسبیح از ناف پایین‌تر قرار بگیرد. هر زمان که از تسبیح استفاده نمی‌کنید آن را در تکه پارچه‌ای تمیز بپیچید.
وجود تنوع در جاپا برای حفظ علاقه جلوگیری از خستگی و مقابله با یکنواختی که در نتیجه تکرار مداوم یک سری از هجاها به وجود می‌آید، ضروری است. با تغییر صدای تکرار می‌توان این تنوع را ایجاد کرد. فرد می‌تواند مانترا را با صدای بلند تکرار کند، بعد آن را زمزمه کند و بعد به طور ذهنی تکرار کند، ذهن احتیاج به تنوع دارد وگرنه خسته می‌شود.
فرد مبتدی که با این گونه فعالیت‌ها آشنایی ندارد اوایل ممکن است خیلی زود، بعد از ۵ یا ۱۰ دقیقه تکرار مانترا خسته و دست از تکرار بردارد. اما اگر فرد به مدت حداقل نیم ساعت بدون وقفه مانترا را ادامه دهد به مانترا اجازه می‌دهد تا به آگاهی او راه پیدا کند و مزایای حاصل از آن را در عرض چند روز ببیند.
مراقبه بر روی تصویر ماهیت ملکوتی منتخب فرد هنگام تکرار مانترا به میزان قابل توجهی بر کارآیی جاپا می‌افزاید. صدا و فرم با یکدیگر ارتباط دارند و همدیگر را تقویت می‌کنند. ارتعاشات صدا اگر با دقت و زهد و ایمان ترکیب شوند به تنهایی قادرند در آگاهی ایجاد فرم کنند، این روند با تجسم کردن ماهیت ملکوتی در منطقه قلب یا در فضای بین ابروها تسهیل می‌شود. بنابراین در مراقبه بر روی شیوا، انرژی فیزیکی به جابه‌جایی و حرکت دانه‌های مالا متمرکز شده است. تصویر ماهیت ملکوتی با چشم سوم و سمبل هلال ماه‌، نیزه سه شاخه، طبل و …، ذهن را در یک سطح مشغول می‌کند. مانترای "ام ناماه شیوایا" (Om Namah Sivaya) هم در همین زمان تکرار می‌شود و در سطح دیگری در آگاهی فرد جای می‌گیرد. تکرار مانترا اثری فزاینده دارد  و با تمرین مکرر قدرتش افزایش می‌یابد. آشکار است که مراقبه جاپا بسیار فراتر از یک تمرین کلامی است. مراقبه جاپا حالتی از شیفتگی کامل است. دعا و استراحت در پایان مانترا اهمیت زیادی دارند. وقتی تمرین جاپا تمام می‌شود بهتر است که فرد بلافاصله مشغول فعالیت‌های دنیوی نشود. فرد حدود ده دقیقه باید آرام بنشیند و در مورد خداوند به تعمق بپردازد و حضور او را حس کند. با شروع وظایف معمول، ارتعاشات معنوی صحیح و سالم باقی می‌مانند. فرد مشغول هر کار و فعالیتی که باشد، باید این جریان را همواره حفظ کند. اگر مشغول کار عملی است، باید دستانش را به کار بسپارد اما ذهنش را به خداوند بدهد. وقتی فرد بتواند مانترا را در طول روز تکرار کند، خودآگاهی بر زندگی او حاکم می‌شود.

 

سؤالات: 
۱- مانترا را توضیح دهید.
۲- ساگونا مانترا چیست؟ تفاوت آن با نیرگونا (Nirguna) مانترا چیست؟
 
درس پنجم
تجربیـــاتی در مـــراقبــه

تجربیات مختلفی ممکن است در حین مراقبه برای فرد پیش بیاید. برخی افراد تجربیات متعددی را تعریف کرده‌اند و برخی هیچ تجربه‌ای نداشته‌اند (مراجعه کنید به فصل ۱۶ کتاب "مراقبه و مانتراها"). 

 
۱- صداهای آناهاتا
یوگی گاهی صداهایی عرفانی می‌شنود. شنیدن این صداها نشانگر آن است که فرد نادی‌های خود را تصفیه کرده است. متمرکز کردن ذهن بر روی هر یک از این صداها به سامادهی می‌انجامد. صداهایی که شنیده می‌شوند عبارتند از:
(۱) چینی ( مثل صدای کلمه "چینی" (Chini)
(۲) چینی-چینی
(۳) صدای زنگوله/ناقوس
(۴) صدف حلزونی (صدفی که بجای بوق بکار می‌رود)
(۵) عود/بربط
(۶) سنج
(۷) فلوت
(۸) طبل
(۹) مری‌دانگا (طبل دوتایی)
(۱۰) رعد

۲- نورها در مراقبه
گاهی انواع مختلف نور در مراقبه دیده می‌شود. در آغاز نور سفید روشنی به اندازه نوک سوزن ممکن است روی پیشانی بین ابروها ظاهر شود. وقتی چشم‌ها بسته‌اند ممکن است نورهای رنگی ببینید. این رنگ‌ها همه رنگ‌های اصلی هستند. "پریتهیوی" (Prithivi) (زمین) نور زرد رنگ، آپاس (Apas) (آب) نور سفید رنگ، آگنی (Agni) (آتش) نور قرمز رنگ، وایو (Vayu) (باد) نور دودی رنگ و آکاشا (Akasha) (اتر-اثیر) تانماترا (Tanmatra) نور آبی رنگ دارد. دیدن نورها در سادهانا نوعی تشویق است و موجب اعتقاد فرد به مسایل فوق طبیعی می‌شود. ظاهر شدن نورها دلالت بر این دارد که شما در حال گذر از آگاهی جسمی و فیزیکی هستید. وقتی این نورها ظاهر می‌شوند نباید بدنتان را حرکت بدهید، کاملا صاف و محکم بنشینید و خیلی آرام نفس بکشید.

۳- اشکال در نورها
شما ممکن است دو نوع شکل ببینید.
 (1) فرم‌های درخشان از دواتاها.
( ۲) شکل‌های فیزیکی. 
شما ممکن است ایشتادواتا، یا ماهیت ملکوتی محافظ خود را با لباس‌های زیبا و انواع زیورآلات، گل، ‌حلقه‌های گل با چهار دست و سلاح ببینید. ممکن است قدیسین، فرزانگان، یا موجودات ملکوتی مختلف با آلات موسیقی در دست ظاهر شوند تا شما را تشویق کنند، یا ممکن است باغ‌های زیبای گل، ساختمان‌های قصر مانند زیبا، رودخانه، گوه و مناظری ببینید که بسیار نایاب هستند و توصیفشان ممکن نیست.
وقت خود را با تماشای این تصاویر هدر ندهید. این تصاویر فقط شگفتی هستند، تشویقی برای این که شما را متقاعد کنند که حقایقی ماورا فیزیکی یا متافیزیکی وجود دارند.

۴- احساس جدایی
مراقبه‌کنندگان در حین انجام مراقبه ممکن است احساس کنند از جسم خود جدا شده‌اند. نوعی حس شادی و لذت شدید آمیخته با ترس به این افراد دست می‌دهد. لذت از تجربه یک کالبد جدید، سبک و اثیری یا ترس از ورود به یک طبقه جهان ناشناخته. ممکن است حس کنید که در هوا می‌چرخید یا معلق هستید.

۵- آگاهی کیهانی
این تجربه والا و سعادت‌بخش از راه شهود یا سامادهی به دست می‌آید. ذهن پست از جهان خارجی و عینی کنار کشیده شده. حواس در ذهن خلاصه می‌شود. ذهن فرد با ذهن کیهانی یکی شده و عملکرد‌های ذهن واقع‌نگر و حواس متوقف می‌شوند. یوگی با چشم شهود یا دانایی که تازه به دست آورده است به حیات موجودات می‌نگرد.

یوگی که به آگاهی کیهانی می‌رسد انواع مختلفی از سیدهی‌ها یا نیروها را به دست می‌آورد. آن نیروها هم در "شری‌مادباگاواتم" (Srimad Bhagavatam) و هم در "سوتراهای راجایوگا" (Raja Yoga Sutras) نوشته پاتانجالی ماهارشی (Patanjali Maharishi) توضیح داده شده‌اند.
در ظاهر و رفتار مراقبه‌کنندگان تغییرات زیادی به وجود می‌آید. صورت وی با نوری درخشان روشن می‌شود، چشمانش همچون دریایی از شادی و سعادت می‌درخشند. آگاهی کیهانی از توانایی‌های ذاتی و طبیعی همه مردم است، برای بیدار کردن این آگاهی آموزش و مقررات لازم است. به امید آن که همه مردم بتوانند به این حق طبیعی خود دست یابند.

 

 

 

سؤالات: 
۱- شنیدن صداهای درونی هنگام مراقبه به چه معنا است؟
۲- ریشه نورهایی که ممکن است هنگام مراقبه ببینید چیست؟
۳- آیا همه افراد در مراقبه تجربیات مشابه دارند؟
۴- نشانه‌های پیشرفت فرد در مراقبه کدامند؟

 
درس ششم
مـــوانع مـــراقبــه

بررسی دقیق و درک موانع اصلی موجود بر سر راه مراقبه، فرد جستجوگر را برای رویارویی با این موانع و غلبه بر آنها آماده می‌کند. باجدیت، سخت‌کوشی و اراده‌ای قاطع می‌توان تبدیل به یک انسان معنوی بزرگ شد. راه مراقبه مملو از مشکلات و موانع است، اما هر چالشی ممکن است شاگرد یوگا را برای رسیدن به مراحل بالاتر موفقیت ترغیب کند (مراجعه کنید به فصل ۱۵ کتاب مراقبه و مانتراها). 

 
۱- موانع فیزیکی

الف) بی هدف پرسه زدن و سرگردان بودن 
انرژی بسیاری به هدر می‌رود، افراد زیادی حتی به مدت یک هفته هم نمی‌توانند در یک محل بمانند.

ب) قطع تمرین‌ها
شاگردان می‌توانند با تغییر برنامه تمرینات خود، به ذهن کمی استراحت بدهند و برای آن تنوع ایجاد کنند اما هرگز نباید برنامه تمرینات خود را به طور کل متوقف کنند. قطع تمرینات اشتباه بزرگی است. شاگردان مبتدی که سرشار از اشتیاق و شور هستند اغلب امیدوارند که خیلی سریع به قابلیت روانی دست یابند اما وقتی چنین اتفاقی نمی‌افتد ناامید می‌شوند و تصمیم می‌گیرند تمرینات خود را متوقف کنند. تمرین و تکرار مراقبه باید به طور مداوم ادامه داشته باشد، چرا که بدون هیچ‌گونه انتظاری به تدریج به دست می‌آید. خلوص نیت، داشتن نظم و نهایتاً صبر و حوصله پیشرفت نهایی را تضمین می‌کند.

ج) سلامتی و رژیم غذایی
این کالبد فیزیکی ما وسیله‌ای است برای رسیدن به خودشناسی و بهتر است که این کالبد را سالم و قوی نگه داریم. فردعاقل با تمرین منظم، آسانا، پرانایاما، رژیم غذایی متعادل، استراحت و هوای تازه کافی، بدن خود را سالم نگه می‌دارد. او باید تا آنجا که می‌تواند از دارو و دوا دوری کرده و اگر لازم شد از درمان‌های طبیعی بهره‌جوید. البته بعضی پیروان طریق معنویت در نقطه کاملاً مقابل قرار دارند و حتی وقتی به شدت بیمار می‌شوند حاضر نمی‌شوند دارو بخورند، این افراد بی‌دلیل به بدن خود آسیب می‌رسانند، می‌گذارند بیماری سلامتشان را از بین برده و توانایی جسمی خود را برای اجرای سادهانا از دست می‌دهند. بهتر است که فرد چند روزی دارو بخورد و تمرینات خود را دوباره زود از سر بگیرد.
همان طور که ابرها جلوی خورشید را می‌گیرند،‌ ابرهای بیماری هم جلوی فرد را می‌گیرند و نمی‌گذارند به تمرینات و خویشتن‌‌داری خود ادامه دهد. حتی اگر فرد به شدت بیمار باشد باز هم می‌تواند به جاپا و مراقبه سبک بپردازد.
همان‌طور که کالبد فیزیکی و مادی از غذایی که می‌خوریم شکل گرفته است، ذهن هم از غذایی ظریف شکل گرفته است، اگر غذا ناخالص باشد ذهن هم ناخالص می‌شود. غذا باید ساده، سبک و مغزی باشد. غذاهای آماده، عمل آورده شده و رقیق شده‌ای که در سوپر مارکت‌ها وجود دارند در رژیم غذایی یوگا جایی ندارند.
عده زیادی از مردم بیش از مقدار لازم و فقط از روی عادت یا به خاطر احساس رضایت و خشنودی غذا می‌خورند. رژیم غذایی غیرمتعادل، دلیل اکثر بیماری‌های جوامع امروزی است. اگر فرد گرفتار دل‌درد و یا خواب‌آلودگی باشد نمی‌تواند مراقبه کند. فرد از دو ساعت قبل از انجام مراقبه نباید غذا بخورد و اگر بخواهد در ساعات اولیه روز مراقبه کند غذای شب او باید سبک باشد.

د) تنبلی و خواب
خوابیدن برای اکثر مردم یک نیاز روانی است و به کمک انجام مداوم مراقبه می‌توان آن را به تدریج کاهش داد. معمولاً رخوت، بی‌حالی و افسردگی، شاگردانی را که تازه به مراقبه روی آورده‌اند عذاب می‌دهد. یک شاگرد جدی انجام دهنده مراقبه، برای تمرین خود برنامه روزانه درست می‌کند. اگر این رخوت برای فرد تبدیل به مانع شود، فعالیتی که نیاز به فرزی و چالاکی دارد و یا امور خیریه می‌تواند موقعیت او را اصلاح کند. فعالیت‌‌های جسمانی، تعادل لازم برای مراقبه را نیز ایجاد می‌کند.
فرد معمولاً هنگام مراقبه به این فکر می‌افتد که آیا ذهن به عادت دیرینه خوابیدن پرداخته یا واقعاً مشغول مراقبه است. پاسخ این سؤال به راحتی مشخص می‌شود, هنگام مراقبه بدن احساس سبکی کرده و ذهن شاد است ولی هنگام خواب، بدن و پلک‌ها احساس سنگینی کرده و ذهن کسل و بی‌حال است. اگر فرد در حین مراقبه خوابش ببرد باید این مشکل را با پاشیدن آب سرد روی صورت، انجام تمرینات تنفسی یا ایستادن روی سر به مدت پنج دقیقه حل کرده، ذهن را به حالت هوشیاری بازگرداند.

هـ ) گرفتاری‌ها و مسایل زندگی روزانه
معاشرت ناپسند و نامطلوب بسیار فاجعه‌آمیز است و ذهن را با افکار بیهوده پر می‌کند. مراقبه کننده باید در مقابل عوامل مزاحم به دقت از خود محافظت کند. کسانی که دروغ می‌گویند، دزدی می‌کنند، حریص هستند یا غیبت می‌کنند در زندگی فرد معنوی هیچ جایی ندارند. معاشرت ناپسند شامل تمام افراد و تمام چیزهایی است که موجب شکل‌‌گیری افکار منفی می‌شوند. محیط ناهنجار، کتاب‌ها و آهنگ‌هایی که موجب ناخشنودی می‌شوند، فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی که به خشونت و شهوت‌رانی می‌پردازند، این سرگرمی‌ها به جای این که ذهن را متوجه درون کنند آن را به مسایل خارجی مشغول می‌کنند.

و ) گفتگو‌های بیهوده 
حرف زدن زیاد قدرت معنوی را از بین می‌برد.  پرحرفی، و بی‌بندوباری زبان، انرژی را هدر داده، فرد را ناآرام و در نتیجه توانایی انجام مراقبه را از دست می‌دهد. عقلا کم حرف می‌زنند و تنها آنچه را ضروری است بر زبان می‌آورند. اما با همین صرف‌جویی در لغات حداکثر تأثیر را بر دیگران می‌گذارند. برای آرام کردن و تحت کنترل گرفتن ذهن روزی دو ساعت سعی کنید مونا(Mouna) (سکوت) را رعایت کنید. افراد متفکر در معرض خطر بحث و گفتگوی غیر ضروری قرار دارند. استدلال خردمندانه که برای پرسش متافیزیکی به کار می‌رود می‌تواند شاگرد را به آستانه شهود هدایت کند که پس از این نقطه، مسایل فوق طبیعی فراتر از قدرت منطق می‌باشد.
عیب‌جویی باعث افزایش نگرش منفی ذهن می‌شود و به تصفیه فردی کمک نمی‌کند. وقتی ذهن درگیر این‌گونه فعالیت‌هاست نمی‌تواند درون‌نگر باشد. نقایص دیگران را فراموش کنید و در درجه اول به اصلاح خود بپردازید.

ز) توجیه خود 
توجیه خود، علاوه بر دیگر خصوصیات آن چون ابراز وجود، لجاجت، تزویر و ریا (دروغ‌گویی) یکی از عوامل مضر برای بهبود تمرکز است. وقتی این ضعف‌ها در شخصیت فرد جا بیفتند، از بین بردنشان بسیار مشکل است، زیرا نفس پست هرگز به اشتباهات و نواقص خود اعتراف نمی‌کند.

ح) نداشتن معلم معنوی 
راه معنویت راهی است پر زحمت و پرفراز و نشیب و تقریباً در هر قدم مملو از مشکلات و سختی‌ها. بهره‌گیری از راهنمایی‌های مربی که خود آن مسیر را قبلاً پیموده است ضروری می‌باشد.

۲- موانع ذهنی
الف) عصبانیت
نمود‌های عصبانیت از جمله خجالتی بودن، بیزاری، رنجش، خشم، غضب و آزردگی خاطر، دشمنان بزرگ آرامش فردی به حساب می‌آیند. عصبانیت شکل دیگری از حرص و آز است. وقتی فرد به آنچه دلخواهش است نمی‌رسد عصبانی می‌شود. ذهن سر درگم فرد حافظه و درک و فهم خود را از دست می‌دهد. حرف‌هایی می‌زند یا کارهایی می‌کند که نسبت به آنها هوشیاری و کنترل ندارد. عصبانیت علاوه بر دیگران، به جسم و روح خود فرد هم خسارت فراوان وارد می‌آورد. یک حمله عصبی به کل سیستم عصبی بدن صدمه می‌رساند.
گاهی یک معلم معنوی ظاهراً ابراز عصبانیت می‌کند تا شاگردش را اصلاح کند. این نوع عصبانیت را نباید با طغیان احساسی اشتباه گرفت. یک استاد واقعی اگر چه ممکن است ظاهری خشن و عصبانی داشته باشد. اما خونسردی درونی خود را حفظ می‌کند و انگیزه او تنها رشد شاگردان خود است. فرد باید به دقت مراقب ذهن خود باشد تا نشانه‌های آزردگی را فوراً تشخیص دهد. آزردگی و عصبانیت مداوم بر سر مسایل جزیی و کم اهمیت نشانه ضعف ذهنی و روحی فرد است. با تقویت نیروی مقابل عصبانیت یعنی صبر و بردباری می‌توان بر این ضعف غلبه کرد.
عصبانیت بر اثر تکرار تقویت می‌شود، فرد با کنترل عصبانیت خود به تدریج نیروی اراده خود را تقویت می‌کند. پرداختن به مراقبه به رفع عوامل و دلایل عصبانیت کمک می‌کند، زیرا به تدریج ارزش‌ها و دیدگاه‌های فرد را تغییر می‌دهد. اگر فرد یاد بگیرد در مقابل توهین و ناسزا آرامش خود را حفظ کند، می‌تواند قبل از این که وسوسه‌ها و احساسات او شکل بگیرند آنها را راحت‌تر کنترل کند.

ب) افسردگی
افسردگی به دلایل مختلف در شاگردان مبتدی به وجود می‌آید. این دلایل عبارتند از: تمایلات پیشین، تاثیر موجودات اثیری، همنشین بد، روزهای ابری و غیره. با یک پیاده‌روی چالاکانه، دویدن در هوای تازه، خواندن آهنگ‌های الهی یا خواندن "ام" با صدای بلند می‌توان با افسردگی مقابله کرد.

ج) تردید
وقتی اعتقاد فرد متزلزل می‌شود، وی در معرض خطر کاهش میزان تلاش‌ها و ترک کامل تمرین‌ها و اعمال خود قرار می‌گیرد. شاگرد وقتی با شک و تردید رو به رو شود، فوراً باید به سراغ معاشرت با افرادی برود که از نظر معنوی آموزنده می‌باشند. ست سنگ (Satsang) با افرادی که ایمان و عقیده راسخ و مشخص دارند تردید‌ها را از وجود فرد می‌زداید.
وقتی انتظارات یک شاگرد غیر منطقی باشد تردید حتماً در وجود او سر بر می‌آورد . شاگردان مبتدی فکر می‌کنند که کوندالینی خیلی زود بیدار می‌شود و با شکل‌‌گیری نیروهای روانی شکوفا می‌شوند. با مطالعه کتب مذهبی، پرسش صحیح و استدلال می‌توان تردید را از بین برد.

د) حافظه، یا به یادآوردن وقایع گذشته 
نگاه به گذشته خاطرات را زنده می‌کند و ذهن را از سادهانا دور می‌کند و این مساله در مورد رویاپردازی هم صدق می‌کند. عقلا هرگز به گذشته مراجعه نمی‌کنند، بلکه بر یکی شدن با وجود مطلق تمرکز می‌کنند.

هـ) ترس
به اشکال مختلف ظاهر می‌شود. ترس از مرگ، از بیماری، از تنهایی و از معاشرین. تخیل با تحت اختیار گرفتن ذهن موجب آشفتگی ذهن می‌شود و فرد را طعمه انواع ترس‌ها می‌کند. ترس از انتقاد دیگران معمولاً مانعی است بر سر راه پیشرفت مراقبه شاگردان. ترس، توهم و خیالی بیش نیست. به کمک پرسش از خود، ایمان به عامل برتر و پرورش شهامت می‌توان بر ترس غلبه کرد.

و) حر ص و آز 
حرص سیری‌ناپذیر است. ذهن را مضطرب می‌کند و انواع ظریف متفاوتی دارد. کسی که تشنه شهرت و قدرت است در مسیر پیشرفت معنوی دلسرد می‌شود. تمایل به تاسیس چندین آشرام بزرگ و داشتن هزاران پیرو هم نوعی حرص و طمع است. فرد باید به طور مداوم انگیزه‌های خود را با دقت کامل کنترل و بررسی کند. شیفتگی، وابستگی و حرص به کمک پرسش از خود به طور جدی و مراقبه منظم نابود می‌شود.

ز) نفرت 
نفرت ممکن است به‌طور موقت فروکش کند، اما می‌تواند دوباره با نیرویی دو برابر ظاهر شود. تحقیر، تعصب و تمسخر انواع مختلف نفرت هستند. نفرت ممکن است به شکل خصومت با مذهب یا فرقه یا ملتی دیگر ظاهر شود. نفرت در کالی یوگا(Kali Yuga) (عصر آهن) بسیار شایع می‌باشد. خدمت بی‌شائبه به‌طور مداوم همراه با مراقبه در حکم پادزهر نفرت می‌باشد.

ح) از دست دادن انرژی حیاتی
برای پیشرفت جدی در مسایل معنوی، برهماچاریا (Brahmacharya) ضروری است. برهماچاریا یعنی کنترل کامل همه حواس. تجرد به عنوان یک مفهوم مستقل، برای غربی‌ها ناآشناست. با این حال برای کلیه مذاهب جهان، مساله‌ای کهن و همیشگی است. می‌گویند زمانی فرد به ۹۹ درصد از اهداف معنوی خود دست می‌یابد که بر تجربیات شهوانی خود کنترل پیدا کند. این کنترل، به دلیل حسن رضایت خاطر و خشنودی حاصل از شهوت بسیار مشکل است. تولیدمثل جز طبیعت ذاتی همه موجودات زنده است. پس از تنفس قوی‌ترین وسوسه در ذات موجودات شهوت است. در تجربه جنسی انرژی از بین می‌رود. از راه برهماچاریا این انرژی به قوی‌ترین نیروها یعنی کوندالینی شاکتی تبدیل می‌شود.

۳- موانع عالی
این موانع پس از عبور از موانع بر سر راه فرد ظاهر می‌شوند.
الف) جاه‌طلبی و امیال
لذت تولید درد می‌کند، همه‌چیز فانی است. نسبت به لذت‌های حسی و جنسی بی‌توجهی و بی‌اعتنایی کنید و به تمایلات خود وابسته نباشید.

ب ) غرور اخلاقی و معنوی
پیروان طریق معنویت ممکن است به خاطر اعمال پرهیزگارانه مشخص یا تجربیات مراقبه، به خود مغرور شوند. اگر فرد خود را چون قطره‌ای کوچک در اقیانوس برهمنی (Brahmic) بداند غرور و نفس دون به سختی در وجود او باقی می‌ماند.

ج) ریاکاری مذهبی
پیروان طریق معنویت گاهی پس از به دست آوردن چند تجربه یا چند نیرو گرفتار غرور اخلاقی و معنوی می‌شوند. فرد ممکن است خود را از دیگران جدا کرده و با تحقیر با آنها رفتار کند، این نوع تکبر مانع بزرگی بر سر راه خودشناسی ایجاد کرده و باید به طور کامل از میان برداشته شود. تا زمانی که فرد گرفتار غرور و فخرفروشی است، دست کشیدن از نفس و رسیدن به تعالی ممکن نمی‌باشد. راه معنویت طولانی است و بزرگترین فضیلت این راه خضوع است.

د) اسم و رسم و شهرت 
علاقه فرد برای رسیدن به شهرت نمودی از نفس پست است. پیرو طریق معنویت باید با آگاهی دایمی نسبت به این مسأله که همه موجودات نمادهایی یکسان از وجود ربانی هستند، خضوع را در خود پرورش دهد.

هـ) عنان گسیختگی (Elementals)
این احساسات فرم‌های عجیب و غریب و ترسناکی هستند که فرد به هنگام مراقبه معمولا با آنها مواجه می‌شود. آن‌ها به منظور آزمایش قدرت و شجاعت وی ظاهر می‌شوند. به یاد داشته باشید که مثبت همیشه بر منفی غلبه می‌کند. بنابراین شجاعت ترس را کنار می‌زند.

و ) تصاویر ذهنی 
فرد ممکن است تصاویری از موجودات برتر، طبقه اثیری و …. ببیند. اگر رهرو طریق معنویت، ذهن خود را بر روی این تصاویر متمرکز کند آنها به عنوان یک مانع عمل می‌کنند. این تصاویر هم مثل دیگر اشکال خیالی می‌آیند و می‌روند. به خاطر داشته باشید که هدف شما از همه اشکال و تصاویر ذهنی فراتر است. شما در جستجوی آگاهی کیهانی هستید و نه چیزی کمتر. خود را از این تصاویر بالاتر کشیده و به تلاش خود ادامه دهید.

ز) سیدهی‌ها (نیروهای روانی)
برخی شاگردان امید دارند که نیروهای روانی به‌دست آورند و این انگیزه‌‌ها موجب وابستگی‌شان به این نیروها می‌شود (و این یک نوع طمع معنوی است). از این نیروها پرهیز کنید. زیرا بدون استثنا تبدیل به موانع می‌شوند.
اگر فرد به طور منظم به تمرکز ذهنی و مراقبه بپردازد، این نیروهای روانی الزاماً به وجود می‌آیند. اما این نیرو‌ها نباید صرف اهداف خودخواهانه یا مادی‌گرایانه شوند. هر عمل اشتباه، عکس‌العملی زیان‌بار به دنبال دارد و سوء استفاده‌، موجب صدمات معنوی و روانی می‌شود. 

ح) کاشایا (Kashaya)
تاثیر ظریف ایجاد شده در اثر لذت ممکن است ذهن را سرگرم سازد. بهترین روش برای مقابله با آن پرسش مداوم در مورد ذات خداوند و تلاش برای کسب خودشناسی است.

ط) راساوادا (Rasawada)
پیروان طریق معنویت اغلب سعادت فوق حسی ساویکالپا سامادهی (Savikalpa Samadhi) پست‌تر را تجربه می‌کنند و تصور می‌کنند که به مقصد نهایی رسیده‌اند. فرد نباید در این مرحله متوقف شود. بلکه باید تجربه خود را با توصیف افراد بزرگ و خردمندانی که به آگاهی کیهانی رسیده‌اند مقایسه کند. پیرو طریق معنویت نباید دلزده شود، بلکه باید به تلاش خود ادامه دهد.

ی) توشیم آواست‌ها(Tooshim Avastha)
این حالتی خنثی است که در آن ذهن آرام می‌گیرد. فرد ممکن است این حالت را با سامادهی اشتباه بگیرد. فرد باید با درون‌نگری دقیق و مراقبه جدی بر این حالت فائق آید.

ک) استبدها آواست‌ها (Stabdha Avastha)
این حالت ذهنی حالتی است از بهت و حسرت که ناشی از ترس یا تعجب می‌باشد. در این حالت ذهن برای مراقبه سست است و آمادگی ندارد.

ل) آویکتام (Avyaktam)
این حالت ذهنی تهی است، آخرین مانع پیشروی فرد، یک تنهایی شدید. هر فردی باید به تنهایی و با استفاده از شجاعت درونی خود از این پوچی بیرون بیاید.
همواره حضور درونی و حاکم را به خاطر داشته باشید. خود وجودیتان را بشناسید به امید آن که شادی، سعادت، جاودانگی، آرامش، شکوه و عظمت همواره همراهتان باشد.

منبع: مجله دانش یوگا

همچنین ببینید

تقویت سیستم ایمنی بدن

هرگاه احساس می‌کنید لازم است سیستم ایمنی خود را تقویت کنید، می‌توانید این مراقبه نیرومند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*