حکایت مداد

حکایت مداد

پدر بزرگ راجب چه می‌نویسید؟ درباره تو پسرم. اما مهم‌تر از آن چه می‌نویسم، مدادی است که در دست دارم. می‌خواهم وقتی بزرگ شدی، مثل این مداد بشوی. پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد، ولی چیز خاصی در آن ندید. پدر بزرگ گفت: – بستگی دارد چطور به آن نگاه کنی. در این مداد پنج صفت هست که اگر …

ادامه نوشته »