بخش دوم
باید باور کرد احساس زیبایی در زندگی به درون شماست.
به صرف اینکه وارد دنیای بیرونتان میشوید، اگر «خود» را همراه نداشته باشید به «جلب توجه» پناه میبرید و هر چقدر هنرمندانه توجهها را جلب کنید، در لحظات تنهایی چیزی برای لذت بردن ندارید زیرا توجه نیز مفهومیست که با حضور دیگران تعریف میشود و دیگران هم برای مدت زیادی شما را اول نگه نمیدارند …
زیرا طاقت دوم بودن را ندارند
و اینگونه است که دیگران میتوانند برای احساس ِ خوشبختی شما تصمیم بگیرند زیرا این احساس را روی اطرافیانتان سرمایهگذاری کردهاید …
یـاد بگیرید که شما در یک چیز اول هستید.
حتی اگر نخواهید هیچ کسی نمیتواند جز شما در آن اول باشد، آن هم خود بودن است.
شما اگر خودتان باشید جذابید زیرا جذابیت مختص هر چیز کمیاب است و از هر انسان، تنها یکی به وجود آمده
مشکل از جایی شروع میشود که شما آنقدر خود را فراموش کردهاید که دیگر نمیتوانید خصوصیات واقعی خودتان را زندگی کنید، برای همین است که به همین شیوه ادامه میدهید.
هیچ کسی نمیتواند شما را به خود بیاورد، چون خیلیها شبیه شما خودشان را چال کردهاند و طبق هنجارهای اجتماع بار آمدهاند. باور کنید همین الان این نوشته را با لذت میخوانید، اما وقتی بار دیگر میخواهید به خیابان بروید طوری لباس میپوشید، طوری حرف میزنید، طوری رفتار میکنید که دیگران بپسندند!!!!
آنقدر خودتان نبودهاید که به طور ناخودآگاه از پس خود نبودن بر میآیید …
بیایید باور کنید کافیست یک بار باب میل دلتان بچرخید، تا شب وقت خوابیدن پر از احساس خوب باشید به درک که دیگران میگویند «این جوگیر رو نگاه کن». وقتی دلتان میخواهد زیر باران برقصید خوب برقصید …
وقتی دلتان میخواهد رانندگی پشت یک فولکس واگن را تجربه کنید، این کار را انجام دهید. وقتی دوست دارید دستمال گردن بگذارید خوب بگذارید …
مهم احساس شماست.
اگر دیگران هم عکسالعملی نشان دادند به پای این بگذارید، که شهامت انجام خواستههای درونی خود را ندارند و میخواهند از کسی که این کار را میکند ایراد بگیرند
این را بدانید که:
خوشبختی احساسی درونیست که با به دست آوردن نداشتهها حاصل نمیشود
خوشبختی مستقلتر از این حرفاست که وابسته به بود و نبود ِ چیزی شود
و هنگامی حاصل میشود که شما از خویش احساس رضایت داشته باشید
اگر روزی توانستید از خودتان با تمام گندهایی که میزنید راضی باشید
خوشبختی در شما استمرار پیدا میکند … و هر لحظه برای شما زیباست
حتی دردهایتان را دوست دارید، زیرا دردهایتان بیشتر از هر چیزی به درونتان تعلق دارند …
دردهایتان را به آغوش میکشید که بوی اصالت میدهند
و زیباتر از این نخواهد بود: که خوشبختی را با واقعیتها تجربه کنید نه با رویاهای نافرجام.
خوشبختی یعنی سلامتی کامل